مليسانفس مامان وبابامليسانفس مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

ملیسا دختر دوست داشتني مامان

دختر1010روزه من

سلام به مليسا گلم اين آخرين پست سال 1393 هستش عزيزم يكسال گذشت وبا امروز 1010 روز هست كه با هم هستيم خيلي خيلي زود گذشت وتو بزرگ شدي كلي چيز ياد گرفتي و خيلي خوشحالم كه خدا يه همچين دختر شيرين زبوني به من داده كه دارم باهاش بزرگ ميشم. حالا ميخوام از شيرين زبونيات بنويسم: بازي فروشندگي را خيلي خيلي دوست داري كتاب و سي ديهات را ميچيني بعد ميگي مامان اينها چنده من ميگم هزار تومن براي كي ميخواستي ميگي براي دخترم ميگم اسم دخترت چيه وتو در جواب ميگي پدر ميگم پدر كه اسم دختر نيست ميگي نه اسم دخترم ميخوام پدر باشه خدايا تا اون موقع ثبت واحوال يه قانوني را تصويب كنه كه بچه ام بتونه اسم دخترش را پدر بذاره آرزو به دل نمونه . ...
24 اسفند 1393

روزانه هاي دختركم

سلام دختر گلم ببخشيد ديربه دير وبلاگت را آپ ميكنم اسفند ماه كه ميشه هم از لحاظ كارهاي شركت و هم كارهاي خونه سرم خيلي شلوغه ميشه بخاطر همين وقت نميكردم وبلاگت را آپ كنم ولي الان خونه تكوني وخريد كردنمون تموم شده و با خيال راحت دارم برات مينويسم. ازهمون زماني كه خيلي كوچولو بودي يعني يكسالت بود به زير دستي نميدونم به چه زبونيه،زبون آدم فضايهاست تو ميگي قاب لي چيو مثلا ميخوام بهت ميوه بدم ميگي مامان بزار توي قاب لي چيو البته بماند اون موقع كه كوچيك بودي طول كشيد تا من متوجه منظورت بشم خودتت با دست اشاره كردي كه من متوجه شدم زيردستي را با اين تلفظ ميگي. همچنان عاشق آب بازي هستي توي وسايل آشپزيت هي آب ميريزي حالا بماند كه...
16 اسفند 1393
1